یادی از سالمندان از یاد رفته در سرای سالمندان

وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی ودل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم.«مادر عزیزم روزت مبارک» به گزارش […]

وقتی محبتت را با همه وجودت به من تقدیم کردی و مرا شرمنده الطاف کریمانه ات کردی ودل قشنگت را مالامال از عشق به من کردی بار دلدادگی را سخت بر دلم نهادی و امانت عشق را در وجودم نهادی و عهد کردم که تکیه گاهت در همه لحظاتت باشم.«مادر عزیزم روزت مبارک»

به گزارش نسیم صبا: گاهی اوقات نوشتن زجر آورتر از دیدن است، زیرا یک بار می‌بینی ولی برای نوشتن چندین بار حادثه در ذهنت تداعی و تکرار می‌شود.

در این مراکز سایه تنهایی و انزوا بر سر پدران و مادرانی که روزگاری زندگی و کانون خانوادگی گرمی داشته‌اند، سنگینی می‌کند.

برخی از آنها از دیده‌ها پنهان می‌شدند یا خود را به خواب می‌زدند به گونه‌ای که اجازه یک نگاه شفاف را نمی‌دادند، شاید انتظار دیدن فرزندان و بستگان خود را داشتند اما وقتی ما را می‌دیدند، سعی می‌کردند که دیده نشوند.

149048

گلایه از فرزندانی دارند که با وجودکه سال‌ها زحمتشان را کشیده‌اند ولی به جرم پیری و کهن سالی آنها را از کانون گرم خانواده در گوشه‌ای از خانه سالمندان تبعید کرده‌اند.

شاید ما فرزندان و پدران و مادران امروز و پدربزرگان و مادربزرگان فردا این جمله که از هر دست که دادی از همان دست می گیری را فراموش کرده باشیم.

در سرای سالمندان  مادران و پدرانی زندگی می‌کنند که بی هیچ توقعی منتظر حضور گرم فرزندانی هستند که یادشان رفته محبت تشدید دارد. در سرای سالمندان نگاه مهربانانه پدران و مادرانی احساس می‌شود که تسبیح به دست در حال گفتن ذکر و صلوات هستند و زمانی که از او می‌پرسیم چه آرزویی دارید می‌گوید: سلامتی فرزندانم هر چند که از نگهداری من خسته شده‌اند.

ای کاش آن فرزندانی که به دلایلی مادرانشان را به سرای سالمندان سپرده اند تا فرصت است خود وفرزندانشان راآماده کننددر روز مادر  به دیدن مادرشان در سرا بروند