این هتل ها در نوروز میزبان خاص سالمندان بودند

آخرین روز تعطیلات است و باید از هم جدا شوند. خانواده‌ها یکی‌یکی سر می‌رسند و به سراغ آنها می‌آیند. به دیدن بچه‌ها انگار یکباره دلتنگی‌شان تمام می‌شود و خوش و بش و چاق سلامتی‌شان حال‌وهوای دیدارهای روز اول نوروز را دارد،

به گزارش دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور، آخرین روز تعطیلات است و باید از هم جدا شوند. خانواده‌ها یکی‌یکی سر می‌رسند و به سراغ آنها می‌آیند. به دیدن بچه‌ها انگار یکباره دلتنگی‌شان تمام می‌شود و خوش و بش و چاق سلامتی‌شان حال‌وهوای دیدارهای روز اول نوروز را دارد، بغض‌هایی که توی گلوی‌شان جا خوش کرده، نشان می‌دهد در تمام لحظاتی که با همسالانشان گل می‌گفتند و گل می‌شنیدند، چشمشان به راه بوده تا دیدارشان با بچه‌ها تازه شود. ولی وقتی بچه‌ها وسایل‌شان را جمع کردند، انگار تازه متوجه شده‌اند که دلتنگی دیگری گریبانشان را گرفته است! به قول اعظم بانو، تعطیلاتشان طعم اردوهای دوران مدرسه را داشت و حالا که به‌پایان رسیده، دلتنگ یکدیگرند. برای مادربزرگ ٧٣‌ساله خانواده عزیزی، خاطرات دوران مدرسه هنوز تازه است و از نقل آتش سوزاندنش در اردوهای آن دوران لذت می‌برد. در این سیزده روز هم که در هتل به سر برده، با نقل آنها هم اتاقی‌ها و پرستارانش را حسابی سرگرم کرده است. بیماری‌ام اس اعظم بانو را زمینگیر کرده و نمی‌تواند همپای بچه‌ها و نوه‌های پرشور و شرش به مسافرت و تفریح برود، اما همیشه وقتی تعطیلات از راه می‌رسید و بچه‌ها به دلیل تنها نماندن او از سفری کوتاه و چند روزه صرف نظر می‌کردند، شرمی پنهان او را آزار می‌داد.

اعظم بانو می‌گوید: «بچه‌هایم حاضر نیستند من را از خودشان دور کنند و از فرزندان سنگدلی نیستند که به سپردن من به خانه‌های سالمندان رضایت دهند. حتی اگر رضایت و اصرار خودم نبود، این تعطیلات هم من را به اینجا نمی‌آوردند، ولی دلم می‌خواست آنها در این تعطیلات دسته‌جمعی و بدون دغدغه نگهداری از من، با هم به سفر بروند.» وقتی بچه‌های اعظم بانو سر می‌رسند، او حتی در لحظاتی که هواخوری‌های دم عصر و ورزش‌های صبحگاهی اش در حیاط پردار و درخت هتل را با آب‌وتاب برای آنها تعریف می‌کند، نمی‌تواند بغضی را که توی گلویش گره خورده قورت دهد!
این هتل ها در نوروز میزبان خاص سالمندان بودنداز آخرین‌باری که زهراسادات چند روز را در هتل سر کرد، لااقل ١٠ سال می‌گذرد. نوروز بود و همراه بچه‌ها به شیراز سفر کرده بودند. او پیشنهاد کرد همه‌چیز را ساده برگزار کنند و به اجاره اتاقی نقلی رضایت دهند، ولی مرغ بچه‌ها و پدربزرگ یک پا داشت و با اصرار مادربزرگ را به هتل بردند. حسابی هم به همه خوش گذشت و بعد از آن هر جا از هتل صحبت به میان می‌آید، زهراسادات می‌تواند ساعتی پرحرارت و بدون لکنت خاطرات آن ١٣ روز را تعریف کند. در این چند روز هم که با مادربزگ خانواده امامی هم اتاقی و با مینا خانم همسایه بوده، حسابی با هم عیاق شدند و به قول خودش برای تعطیلات بعدی هم با هم وعده و قرا و مدار گذاشته‌اند.آقا محمود نمی‌داند این چند روز را کجا سر کرده، حتی یادش هم نمی‌آید که سال نو رسیده، اما حتی حالا که پسرش فرامرز دنبالش آمده، پرستار جوانش را فرامرز صدا می‌زند. آقا محمود عاشق گل و گیاه است و سبزه‌هایی که توی باغچه سرسبز وسط حیاط هتل کاشته، حسابی بلند شده‌اند. در این چند روز کادری پزشکی در هتل مستقر و مراقب سال‌مندان مقیم هتل بوده‌اند، اما حالا آنها هم بند و بساط‌شان را جمع‌آوری کرده‌اند و هتل را ترک می‌کنند. نوروز امسال اولین سالی بود که تعدادی از سالمندان تعطیلات عید را در هتل های شهر گذراندند، اما به نظر می‌رسد برای خانواده آقا محمود و بسیاری از دیگر سالمندان تجربه رضایت‌بخشی بوده و قرار است این دورهمی خاص در سایر تعطیلات سال هم در هتل‌ها برقرار باشد. هزینه نگهداری از هر سالمند به طور متوسط بین ٢ میلیون تا ۶ میلیون تومان بوده که برای اتاق‌های خصوصی این هزینه بیشتر و برای اقامت در اتاق‌های دو نفره این مبلغ کمتر بوده است.