دکتر قارونی در برنامه بدون تعارف

بدون تعارف با متخصص پیشکسوت و همدم سالمندان

مهمان برنامه بدون تعارف گفت: اهل تهران هستم و 72 سال سن دارم، متخصص قلب و عروق و در دانشگاه تهران تحصیل کرده ام و 40 سال پزشک قلب هستم.

دکتر قارونی در برنامه بدون تعارف افزود: استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران هستم به صورت رایگان، یعنی هر چهارشنبه برای پزشکان قلب درس می دهم، همه چیز که پول نیست، پول قسمت کوچکش است.

وی اضافه کرد: شاید بیش از صدهزار دکتر یا شاگرد من بوده یا با کتاب های من در دانشگاه های مختلف آشنا بوده و الآن اکثر آنها در کشورهای مختلف رئیس بخش هستند و هنوز نامه که به من می نویسند می گویند هنوز ما کلاس تو را که درس می دادی فراموش نکرده ایم و خاطره اش هست.

دکتر قارونی درباره اینکه سال هاست کار ارزشمندی انجام می دهد و در ۴۰ سال طبابت همیشه و همواره به فکر سالمندانی بوده که در آسایشگاه نگهداری می شوند گفت: اینجا دانشگاه است، دانشگاه این است که آدم خودخواهی، خودپرستی، منیت؛ اینها را کنار بگذارد، آخرش همین است، اینجا آدم که می آید می بیند آن حالت هایی که در بیرون دارد، من ندارم، طمع، آن دارد من ندارم می رود کنار، اینجا خانه عشق است.

وی در پاسخ به این پرسش که چند سال است به آسایشگاه سالمندان می آیید و چه می کنید؟ گفت: ۳۰ سال، من اینجا می آیم بچه ها از قبل در طول هفته مریض های قلبی شان را انتخاب کردند به من می گویند، من مشاوره، عملشان را، قلبشان را می بینم و می نویسم برای عمل که هزینه مشاوره و اینها پرداخت نکنند. با گوشی، معاینه و اینها مشخص می شود، نوار و عکس و اکو هم اگر بخواهند اینجا انجام می دهیم.

این متخصص قلب و عروق درباره این که در این ۳۰ سال درآمدی از این آسایشگاه سالمندان داشته است یا خیر، گفت: اصلاً، من درآمد هم خرج کرده ام، یعنی اینجا هر کس دارویی می خواهد من می آورم یا می خواهد گوسفندی قربانی کند من می گویم اینجا بیاور یا داروهایی که ویزیتورها در مطب به من می دهند حتی ممکن است قیمت هایشان بالا باشد اینجا می دهم.

دکتر قارونی درباره روز اولی که تصمیم گرفت به آسایشگاه بیاید گفت: خدا رحمت کند یک خانم پرستاری بود می آمد اینجا مریض ها را دست و پایشان را می شست، حمامشان می کرد با آنها صحبت می کرد و پرستار بیمارستان امیراعلم هم بود با من صحبت کرد من گفتم دوست دارم بیایم باید چه کار کنم و او گفت بیا. بعد از مدتی او به رحمت خدا رفت و من در اینجا ادامه دادم و او وسیله ای شد که بیایم اینجا.

وی در پاسخ به این پرسش که تا کی نیت دارید بیایید اینجا گفت: تا زنده باشم و بتوانم، در کرونا دکترها گفتند تو نیا تو را به خدا، گفتم من فرقی با شما ندارم، آمدم و در همه شرایط تعطیل نکردم و حتی جمعه ها آمدم.

دکتر قارونی افزود: دو سه بار حتی چند دکتر اینجا آمدند ولی دیدم عاشق نیستند و دیگر نیامدند و بهانه آوردند که مریض ها را بیاورید، اینجا امکانات کم است، گفتم ببین تو اگر می خواهی خدمت کنی با امکانات کم هم می شود خدمت کرد ولی اگر خودخواهی و منیت داشته باشی، مگر ما که هستیم؟ ما درس خواندیم، از خونِ این مردم درس خواندیم و دکتر شدیم.

وی اضافه کرد: آن کسی که می رود خارج به نظر من به این خاک خیانت کرده، بروید خارج دانش بجویید ولی این جا پیاده کنید، می رود خارج که چه؟ بارها به من گفتند تو چرا نرفتی؟ می دانید چه جوابی به آنها دادم؟ گفتم من کدخدایی را در دهِ خودم ترجیح می دهم تا عملِگی در شهر، فکر کنید من آرزویم باشد مثلاً ویلا در کانادا داشته باشم؟ هرگز اصلاً برایم مهم نیست.

این متخصص قلب و عروق در پاسخ به این پرسش که در مطب اگر کسی بیاید وضع مالی خوبی نداشته باشد؟ چه می کنید گفت: اگر خودش به منشی بگوید که ندارم یا تخفیف بده، می دهم ولی اگر نگوید ویزیت استاندارد را از او می گیرم، خیلی معمولی، من به عنوان متخصص قلب ۸۰ تومان ویزیتم است حداقل ویزیت را من می گیرم چون می گویم شاید آن دعا بیش از این پول بیارزد. مریضی نیست که از اتاق من بیرون برود بگوید ان شاء الله سلامت باشی، بیمار نشوی، خیلی از این دعاها برایم می کنند، این بیشتر برایم ارزش دارد تا پول.