
سالمندی فرصت یا تهدید
همچو شمع میسوزند و میافروزند؛ همچو باد ملایم قدم برمی دارند و نشاط و تحرک میآفرینند. آنگاه که لب به سخن میگشایند، نسل امروز، تشنه خردشان میگردد
همچو شمع میسوزند و میافروزند؛ همچو باد ملایم قدم برمی دارند و نشاط و تحرک میآفرینند. آنگاه که لب به سخن میگشایند، نسل امروز، تشنه خردشان میگردد
همچو شمع میسوزند و میافروزند؛ همچو باد ملایم قدم برمی دارند و نشاط و تحرک میآفرینند. آنگاه که لب به سخن میگشایند، نسل امروز، تشنه خردشان میگردد و اشارههای رهنمودبخش آنان، راهگشای مشکلات است و الهام بخش قلبها. آری، اینان سالمندان جامعه ما هستند؛ خردورزانی که وجودشان نعمت است و تداوم بخش لطف پروردگار.
روز جهانی سالمندان، زمانی است برای بهتر اندیشیدن، وسعت بخشیدن به نگاهها و فراهم ساختن پاسخی منصفانه برای پرسشهایی از این دست که سالمندان در جامعه اسلامی ما دارای چه جایگاهی هستند؟ تا چه اندازه برای بهبود سطح معیشت و دسترسی آنان به امکانات رفاهی، مراقبتی و بهداشتی تلاش شده است؟ آیا فرصتی فراهم ساختهایم تا افراد سالمند، متناسب با قابلیتهای خود در نظام خانواده و جامعه ایفای نقش کنند و در تصمیمات خرد و کلان مؤثر واقع شوند؟
سالمندی را بهعنوان مرحلهای اجتنابناپذیر از زندگی، هم به دیده فرصت میتوان نگریست و هم بهعنوان یک تهدید و این نگاه ما است که نوع رفتارها و تصمیمات ما را درخصوص افراد سالمند تعیین میکند.
در جوامعی که سالمندی را فرصتی ارزشمند تلقی میکنند، نقش اثرگذار سالمندان در مناسبات خانوادگی، تعاملات اجتماعی و تصمیمات مدیریتی را به وضوح شاهد هستیم. اگرچه در چنین مواقعی معمولاً از نقش پررنگ افراد سالمند در نظامهای اقتصادی و مدیریتی جوامع پیشرفته صحبت به میان میآید اما حتی در کشورهای درحال توسعه نیز نشانههای بارز مشارکت اجتماعی این افراد را میتوان یافت.
بهعنوان مثال در کشورهای آفریقایی چنانچه والدین بهدلیل ابتلا به بیماریهای صعب العلاج مانند ایدز نتوانند از فرزندان خود مراقبت کنند. نگهداری از این فرزندان در بسیاری از مواقع به پدربزرگها و مادربزرگها سپرده میشود. نه تنها در این جوامع بلکه در کشورهای آسیایی مانند چین و ژاپن نیز توجه به سالمندان و ضرورت تکریم آنان در خانواده و جامعه بهعنوان یک ارزش و هنجار اجتماعی تلقی میگردد.
جالب است بدانیم که در بسیاری از کشورهای اروپایی مانند سوئیس، دانمارک، بلژیک و انگلستان، افراد سالمند در فعالیتهای عام المنفعه و داوطلبانه مشارکت مینمایند. مراقبت از بیماران، کودکان و گروههای دارای محدودیتهای جسمی و روانی، انجام فعالیتهای بشردوستانه مانند حضور در جنبشهای مدنی و پیگیری مطالبات جامعه، فعالیتهایی هستند که ردپای مؤثر سالمندان را به وضوح میتوان در آنها ملاحظه کرد.
بی تردید زمانی که به موضوع سالمندی بهعنوان یک فرصت مینگریم از هیچ تلاشی برای تأمین نیازهای اساسی سالمندان و ارتقای سطح معیشت و جایگاه اجتماعی آنان دریغ نخواهیم کرد. با چنین نگاهی است که میتوانیم تصمیمات مؤثری را برای ارائه خدمات مراقبتی و توانبخشی، گسترش امکانات بیمه ای، تأمین سبد غذایی، توسعه خدمات بهداشتی و آموزشی و تقویت پیوند آنان با جامعه اتخاذ نماییم.
درمقابل، زمانی که سالمندی را تهدیدی برای زندگی ثمربخش تلقی کنیم، تلاش ما برای بهبود وضعیت سالمندان راه به جایی نخواهد برد. درجامعهای که سالمندان آن به حاشیه ساختارهای اجتماعی رانده میشوند و پس از بازنشستگی یا بیماری، پایگاههای اقتصادی و اجتماعی خود را از دست میدهند. نمیتوان این مرحله از زندگی را بهعنوان یک فرصت نگریست. طبیعی است که در چنین جامعهای از دست رفتن توان جسمانی و روانی، اختلالات شناختی و عاطفی، زودتر از حد انتظار به سراغ سالمندان خواهد آمد و آنان را در ورطه نا امیدی و انزوا غوطه ور خواهد ساخت.
حال چه باید کرد؟ پاسخ این سؤال را در پیام روز جهانی سالمندان باید جستوجو کنیم. آنچه در این پیام نهفته، ضرورت توجه به این واقعیت ژرف است که سالمندی همانند سایر دورههای زندگی، فرصتی است برای رشد و بالندگی و اگر فرصتهای لازم در اختیار افراد سالمند قرار گیرد آنان کماکان میتوانند قهرمان زندگی خود باشند. بنابر این تغییر نگاه جامعه نسبت به موضوع سالمندی نخستین قدمی است که برای تأمین سلامت و تکریم جایگاه سالمندان میبایست برداشته شود.
اینکه در دوره سالمندی توانایی جسمانی و روانی افراد تا حدی کاهش مییابد. یک واقعیت زیست شناختی و روان شناختی غیر قابل انکار است. اما باید به این واقعیت نیز توجه داشت که افراد در مرحله سالمندی به نوعی پختگی و توان شخصیتی و روانی دست مییابند که آنان را قادر میسازد تا از تجارب و آموختههای خود به شایستگی بهره گیرند. آنان میتوانند مسائل را در سطوحی عالیتر تحلیل نمایند و به راه حلهای مناسب دست یابند. بنابراین بهرهگیری از مشورت آنها راهگشای بسیاری از مشکلات خواهد بود.
سالمندان نیز مانند سایر افراد، نیازمند آن هستند که دوست بدارند و دوست داشته شوند. حفظ جایگاه افراد سالمند در مناسبات خانوادگی و اجتماعی در تأمین سلامت آنان نقش بسزایی دارد. سپردن مسئولیتهای مختلف به این افراد و تشویق نسل جوان به تقویت پیوند با آنان به تلفیق اجتماعی سالمندان و افزایش نشاط و امید به زندگی آنان خواهد انجامید.
جای تردید نیست که ارتقای سطح فرهنگ جامعه درخصوص مسائل سالمندان و تکریم آنان تنها با برپایی نشستهای تخصصی و برنامههای مقطعی امکان پذیر نخواهد بود. اصلیترین گام در پیگیری مسائل سالمندان، بررسی و اصلاح قوانین و وضع ضوابطی است که تضمینکننده حقوق سالمندان در زمینههای رفاهی، بهداشتی، شغلی و آموزشی باشند.
آگاهسازی جامعه و اقشار مختلف مردم پیرامون مسائل سالمندان از دیگر اقدامات مهمی است که به تلفیق اجتماعی افراد سالمند کمک شایانی خواهد کرد. اینکه در رسانه ملی، فرد سالمند را بهعنوان فردی نیازمند مراقبت به تصویر بکشیم تا وسایل بهداشتی را تبلیغ کنیم، کمکی به تکریم سالمندان نخواهد کرد. در مقابل میتوانیم سالمندان را بهعنوان افرادی اثرگذار و دارای تدبیر معرفی نماییم تا اقشار مردم به تصویر مثبت تری نسبت به آنان دست یابند.
یادمان باشد که سالمندی، سرنوشت غیرقابل اجتناب همه ما است و تلاش فرد فرد ما برای ساختن دنیای بهتر برای سالمندان، آینده درخشان تری را برای خود ما رقم زده و دورنمای وسیع تری از امید، پویایی و مهرورزی را برای فرزندانمان فراهم خواهد ساخت.