اثرپذیری و اثرگذاری سالمند بر محیط های فراگیر شهری

یادداشتی از دکتر امیر ولی عضدزاده رئیس اداره بهزیستی اردکان و کارشناس امور سالمندان (MPH بیماری های سالمندان)

جهان در حال پیر شدن است و گواه این ادعا این که از سال ۱۹۸۰ تا به حال تعداد افراد ۶۰ سال به بالا دو برابر شده و حدود ۵۸۰ میلیون نفر از جمعیت جهان را افراد بالای ۶۰ سال تشکیل می دهد و پیش بینی می شود تا سال ۲۰۲۰ میلادی جمعیت سالمندان جهان به مرز یک میلیارد نفر برسد، در حال حاضر برای نخستین بار در درازای تاریخ، تعداد سالمندان ۶۵ سال به بالا از کودکان زیر پنج سال جهان پیشی گرفته و پیش‌بینی می‌شود که در سال ۲۰۵۰ تعداد افراد ۶۵ سال به بالا در دنیا از تعداد کودکان زیر ۱۴ سال نیز پیشی بگیرد.

سالمندی جمعیت روندی است که از چند دهه پیش در کشورهای پیشرفته دنیا آغاز شده و به شکل رو به تزایدی در حال گسترش می باشد و امروزه کشورهای در حال توسعه و به اصطلاح جهان سوم را درگیر خود ساخته است ، پدیده ای که ممالک پیشرفته و صنعتی دنیا برای آن چاره اندیشیده اند و آن را به بهترین شیوه مدیریت کرده و بر این باورند که سلامت و رفاه اجتماعی سالمندان، نماد توسعه پایدار جوامع است، چنانکه امروزه سالخوردگی جمعیت در این کشورها نه تنها معضل نیست بلکه فرصتی است در اختیار این جوامع تا از تجارب و توان بالای این قشر به بهترین شکل ممکن بهره برده و در راستای پیشبرد امور و توسعه پایدار و و متوازن و رشد و ترقی روزافزون از آن استفاده کنند، یعنی دقیقا خلاف آن چیزی که در کشورهای در حال توسعه از آن انتظار می رود.

به استناد تعریف سازمان جهانی بهداشت که بالغ شدن جمعیت سالمندان هر جامعه از رقم هفت درصد کل جمعیت آن جامعه را مساوی با پیری جمعیت می داند، ایرانیان نیز در مسیر پیر شدن قرار گرفته اند، چنانکه براساس سرشماری سال ۱۳۹۰ تعداد ۶ میلیون و ۱۵۹ هزار و ۶۷۶ نفر از جمعیت بیش از ۷۵ میلیونی ایرانیان را جمعیت سالمند تشکیل می‌دهد، یعنی حدود ۸٫۳ درصد جمعیت کشور ما سالمند هستند و قابل توجه این که بر اساس همین سرشماری، تعداد افراد بالای ۶۰ سال کشور با تعداد کودکان صفر تا چهار سال برابر شده و پیش بینی می شود که تا سال ۲۰۲۰ میلادی، جمعیت سالمندان کشور به حدود ۱۰ میلیون نفر برسد.

این حقیقتی است تلخ یا شیرین که ما آدمیان روز به روز پیرتر می شویم ،چه بخواهیم و چه نخواهیم، و همراه با ما دنیایمان نیز.

شیرین، اگر برای آن روز آماده باشیم و تلخ، اگر ناگاه و به یکباره و بدون هیچ آمادگی پای در این دوران گذاریم.

سالمندی آغاز فصل جدیدی از عمرآدمی است، فصلی که می تواند بهار و یا خزان روحی و جسمی آدمیزاد باشد، بهار است و فصل رویش، اگر در دوران جوانی و نوجوانی بذری مرغوب در زمین جسم مان کاشته باشیم که حاصلش، شکوفه های زیبای آرامش و آسایش همراه با تندرستی جسم و روان در سنین پایانی عمر می باشد و خزان، اگر در درازای زندگانی، داشته های جسمی و روانی مان را به هرز داده باشیم و غافل از این روزگاران، با در پیش گرفتن سبک زندگی ناسالم و نادرست، جز رنج و اندوه و حرمان برای این دوران نیندوخته و نکاشته باشیم.

سالمندی به همراه دوران کودکی، دو سر طیف زندگانی بشر را تشکیل می دهد و از همین روی سالمندان به مانند کودکان نیازمند همراهی، همگامی، حمایت و دستگیری دیگران اند تا به سلامت و در آسایش خاطر و آرامش خیال این مرحله از زندگی را سپری سازند و بدیهی است که به واسطه حضور سالمندان در اجتماع، جوامع سالمند محور و شهرهای حامی سالمند در این مسیر از اهمیت بالایی برخوردارند، چرا که اگر جوامع پذیرا و حامی سالمندان نبوده و در جهت احقاق حقوق و رفع نیازهای سالمندان تلاش ننمایند، سالمندان به واسطه محدودیت های وابسته به سالمندی از حضور فعال در اجتماع باز مانده و از حل کامل مشکلات خود باز می مانند.

بدون تردید پدیده سالمندی و سالمندان یکی ازمهمترین چالش های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی درقرن بیست ویکم به شمارمی روند، قرنی که در کنار پدیده سالمندی جمعیت، با چالشی به نام شهرنشینی و رشد و توسعه بی محابای شهرها دست به گریبان است و در نتیجه برنامه ریزی دقیق و جامعی را در تمامی حوزه ها طلب می نماید و از همین روی سازمان بهداشت جهانی، طرحی را با نام” شهرهای دوستدار یا مناسب سالمند” در بسیاری از شهر ها و کشورهای دنیا به مرحله اجرا در آورده است ، چنانکه امروزه در کشوری چون چین، تعداد این شهرها از مرز یکصد شهر فراتر رفته است.

از نظر علمی شهر دوستدار سالمند ، شهری است که ساختار ، امکانات ، سیاست ها و خدمات شهر به گونه ای طراحی و تعریف شده باشد که شرایط را برای داشتن سالمندی پویا فراهم آورده و با حفظ و افزایش سلامت جسمی ، روانی ، معنوی و اجتماعی سالمندان، موجب افزایش کیفیت زندگی در دوران سالخوردگی شده و برنامه ها و سیاست گزاری ها در جهتی باشدکه با در نظر داشتن مشکلات کنونی سالمندان ، برای جمعیت آینده سالمندان نیز تمهیدات لازم را فراهم ساخته و از آنان حمایت لازم را به عمل آورد.

این طرح که با هدف دسترسی آسان و ایجاد امکان برابری فرصت ها و عدالت در بهره مندی از امکانات شهری به ویژه  برای سالمندان به مرحله اجرا در آمده است، به متولیان امور جامعه این فرصت را می دهد تا با شناخت توانایی ها و اشراف بر نقاط ضعف و محدودیت های سالمندان، در طراحی، ساخت و ایجاد مبلمان شهری و احداث پروژه های دولتی، خصوصی و مذهبی موارد لازم برای تحقق این هدف مهم را در طراحی سیستم های خدمات شهری در بخش های مختلف بویژه حمل و نقل ، آموزش ، بهداشت و درمان ، ارتباطات ، مسکن ، مبلمان شهری ، نوع مناسبات اجتماعی و فرهنگی و چگونگی تناسب این خدمات با نیاز های سالمندان در نظر بگیرند.

و بر همین اساس و در همین راستا سازمان جهانی بهداشت، شعار سال ۲۰۱۵ خود به مناسبت روز جهانی سالمندان را نیز“زندگی در شهرهای حامی سالمند” قرار داده و بر اثرپذیری و اثرگذاری سالمند بر محیط های فراگیر شهری تاکید نموده است.

از آنجا که شهر مجموعه ای از خانه ها، ساختمان های اداری، اماکن عمومی، خیابان ها و مردم است پس شهرهای حامی سالمند نیز شهرهایی هستند که در هریک از مولفه های شهری حامی و دستگیر سالمندان اند و بر این اساس، شهرهای حامی سالمند در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اداری، ارتباطات، مسکن و… سالمند مدارانه برنامه ریزی شده و سالمند محور بنا گردیده اند.

در شهرهای حامی سالمند، نه تنها ساختار شهری، سالمند محور و با هدف دسترسی آسان و ارائه خدمات متناسب به سالمندان طراحی می شود بلکه شهروندان نیز به عنوان مهم ترین بخش مدنیت، دیدگاهی سالمند محور داشته و در نظرگاه آنان، سالمندان به تناسب سن بالایشان بیش از دیگران از عزت و احترام برخوردارند.

در چنین جوامعی سالمندان، به مانند گذشته پربارشان از جایگاهی برتر و والاتر در خانواده برخوردار بوده و در تصمیم گیری ها و مدیریت امور، چه در جمع خانواده و چه در اجتماع، نقشی اساسی و درخور دارند.

در این شهرها، مشارکت اجتماعی سالمندان در بالاترین حد ممکن بوده و شرایط برای حضور فعال و مثبت سالمندان با هر درجه از ناتوانی های ناشی از کهولت سن، در همه عرصه های زندگی اجتماعی فراهم بوده و از انزوای سالمندان و خانه نشینی آنان جلوگیری به عمل آمده و از دانش و تجربه آنان در جهت رشد و بالندگی جامعه در حوزه های تصمیم سازی و مدیریت استفاده می شود.

در شهرهای حامی سالمند، انجمن های سالمندی پررنگ بوده و سالمندان با حضور در این انجمن ها، ضمن تبادل تجارب و دانسته های خویش، از این در کنار هم بودن برای حل مشکلات خود و دیگران بهره برده و برآیند دانش و تجربه گرانبهای خود را به منظور اعتلای جامعه در اختیار مسئولان قرار می دهند.

در چنین شهرهایی نه تنها سالمندان برای مطالبه حقوق خویش نباید به هر دری بزنند، بلکه اجتماع وظیفه خویش می داند که حقوق حقه سالمندان را به آسانی و سهولت هرچه تمام تر در اختیار آنان بگذارد.

و در پایان، این پرسش اساسی پا برجاست که “آرمان شهر حامی سالمند” در کجای قاموس مدنیت و مدرنیته ما قرار دارد و تا رسیدن به این آرمان شهر چند منزلگاه فاصله داریم ؟ و به راستی سالمندان ما به چه میزان، صبرشان باید تا در چنین شهری، زندگانی کرده و روزگارشان بگذرانند؟ و دست آخر اینکه آیا عمر این نازنینان کفافشان می دهد؟

و هشدار آخرین و تاکید چندین و چند باره، که سالمندی پدیده ای است که انتظارمان می کشد، هرکه باشیم و در هرجا که باشیم و لاجرم، هرآنچه که ما امروز از برای این عزیزان از خود مایه بگذاریم و هر قدمی که در راه خدمت به این سپید گیسوان برداریم، خدمتی است که به خود کرده ایم و صندوق پس اندازی است از برای آتیه نه چندان دور و نه چندان مطمئن خودمان.

پس بیایید تا دیر نشده، دست در دست هم نهیم به مهر و شهرمان را آنگونه بسازیم که حامی روزگاران سالمندی، تنهایی و رنجوری مان باشد.